{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
به بابام میگم تصمیم گرفتم زن بگیرم میگه:میشناسیش؟ میگم:آره میگه:مجرده؟ میگم:پ ن پ منتظرم شوهرش اجازه بده بریم خواستگاری!
تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید ، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم:پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!
پرسيد شبى زحال من دلدارم * گفتم ز رنگ بوى تو بيزارم * گفتا نكند دو تا شده شلوارت * گفتم پ ن پ فقط تو رو دوست دارم
پام گرفت به سنگ افتادم تو چاله صورتم گلی شد رفیقم میگه گلی شدی میگم پ ن پ سرمو فرو کردم توی کاکائوی داغ ، بشم بستنی عروسکی بدم داداش کوچولوت منو بخوره!!!!!
بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید ، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین ؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم !
دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟ پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟ پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!
کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار. گفت واسه صبحونه؟ پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!
خواهرم از بیرون میاد خونه... میبینه پشت سیستمم... می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!
تو هواپیما نشستم دارم دعا میخونم بغل دستیم میگه دعا میکنی سالم برسی؟ پـَـ نه پ َــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا میکنم سقوط کنیم!
زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟ پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!
دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟ پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!
بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره... می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟ پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!
دوستم می گه امروز چندمه؟ می گم یکم. می گه یکم مرداد؟ پـَـ نه پَــ، امروز یکم فروردینه... عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده!
به برادرم می گم تلویزیون رو بزن کانال دو... می گه روشنش کنم؟ پـَـ نه پَــ، تو بزن دو... من هُل می دم روشن شه!
به داداشم می گم برو عصای آقاجون رو بیار؛ می گه مگه آقاجون می خواد بره؟ پـَـ نه پَــ، می خواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه!
به بابام میگم تصمیم گرفتم زن بگیرم میگه:میشناسیش؟ میگم:آره میگه:مجرده؟ میگم:پ ن پ منتظرم شوهرش اجازه بده بریم خواستگاری!
تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید ، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم:پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!
پرسيد شبى زحال من دلدارم * گفتم ز رنگ بوى تو بيزارم * گفتا نكند دو تا شده شلوارت * گفتم پ ن پ فقط تو رو دوست دارم
پام گرفت به سنگ افتادم تو چاله صورتم گلی شد رفیقم میگه گلی شدی میگم پ ن پ سرمو فرو کردم توی کاکائوی داغ ، بشم بستنی عروسکی بدم داداش کوچولوت منو بخوره!!!!!
بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید ، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین ؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم !
دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟ پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟ پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!
کله صبحی رفیقم میخواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار. گفت واسه صبحونه؟ پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!
خواهرم از بیرون میاد خونه... میبینه پشت سیستمم... می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!
تو هواپیما نشستم دارم دعا میخونم بغل دستیم میگه دعا میکنی سالم برسی؟ پـَـ نه پ َــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا میکنم سقوط کنیم!
زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟ پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!
دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟ پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!
بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره... می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟ پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!
دوستم می گه امروز چندمه؟ می گم یکم. می گه یکم مرداد؟ پـَـ نه پَــ، امروز یکم فروردینه... عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده!
به برادرم می گم تلویزیون رو بزن کانال دو... می گه روشنش کنم؟ پـَـ نه پَــ، تو بزن دو... من هُل می دم روشن شه!
به داداشم می گم برو عصای آقاجون رو بیار؛ می گه مگه آقاجون می خواد بره؟ پـَـ نه پَــ، می خواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه!
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}